
«روز بلوا» چهارمین فیلم سینمایی بهروز شعیبی در مقام کارگردان است، اما ساخته اخیر وی را باید به نسبت کارهای قبلی، ضعیفترین فیلم وی نام برد. فیلم، داستان یک روحانی با بازی بابک حمیدیان است. وی حضوری فعال در اجتماع دارد و در تلویزیون و دانشگاه به دیگران راه و رسم زندگی صحیح را میآموزد، […]
در ابتدا به شکل روایی قصه میپردازیم؛ اینکه یک روحانی در موقعیتی قرار گیرد که شهرتش زیر سؤال رود، اتفاق عجیبی نیست، چون پیشتر فیلمهایی نظیر «رسوایی» هم به این موضوع پرداخته بودند، اما نکته مهم اینجاست درام در چنین قصهای به شکل مطلوب رخ نمیدهد، چون در نهایت داستان میخواهد یک پالایندگی برای قهرمانش داشته باشد. آنجایی میتوانست درام شکل گیرد که روحانی جوان نیز از اختلاسهای رخ داده مطلع بود، البته شاید در چنین شرایطی اکران فیلم با مانع مواجه میشد، ولیکن به هر حال این ضعف در درامپردازی وجود دارد.
«لو رفتن داستان» در سکانسهای ابتدایی فیلم نیز از دیگر نقاط ضعف فیلم است، چون بهراحتی میتوان حدس زد که در پس موفقیتهای اجتماعی روحانی جوان، قرار است اتفاقات دیگری رخ دهد. دلیل این مسئله نیز به نبود گرههای داستانی ارتباط پیدا میکند. ضعف دیگر فیلمنامه مربوط به شخصیتپردازی است. برای مثال ایمان (محسن کیایی)، برادر قهرمان قصه در ابتدا قرار است شخصیت منفی فیلم باشد، اما به سرعت از داستان حذف میشود! همچنین شخصیتهایی، چون داریوش ارجمند که سمبلی از حاجی بازاریهای فیلمهای قبل انقلاب است، فرمی تیپگونه دارد. این ضعف را در شخصیت بابک حمیدیان و همسرش نیز میتوان مشاهده کرد. در این رابطه باید اضافه کرد مشکلات در فیلمنامه، نشان دهنده تعجیلی است که برای نگارش آن شده یا اینکه میتوان گفت سناریو از تحقیقات کافی بهره نبرده است.

موضوع دیگری که در این فیلم به شکل نامطلوبی رخ مینماید به بحث شاخصههای دینی در این فیلم سینمایی مربوط میشود. توجهات دینی در روز بلوا در بسیاری مواقع شکلی شعاری دارد. برای مثال صحنه گریه کردن بابک حمیدیان در سکانس نماز، اتفاقی است که پیشتر هم در فیلمهای ایرانی به آن توجه شده است. همچنین سادهلوحی قهرمان فیلم از دیگر موارد قابل ذکر در این نقد است. او به ظاهر فردی متشرع و پایبند به مقدسات و حلال و حرام است، سبک زندگی وی اما با تبلیغات سادهزیستی او همخوانی ندارد؛ موبایل ۲۰ میلیونی یا ماشین یک میلیاردی از جمله این مصادیق است.
الزام اینکه قهرمان قصه، چرا باید روحانی باشد در فیلم مشخص نیست، چراکه یک کلاه مخملی فیلمفارسی هم میتوانست با غیرت خود، حقالناس را به صاحبش برگرداند
نکته دیگری که به عنوان سؤال میتوان از بهروز شعیبی پرسید به کاراکتر روحانی فیلم مربوط میشود، الزام اینکه قهرمان قصه، چرا باید روحانی باشد در فیلم مشخص نیست، چراکه یک کلاه مخملی فیلمفارسی هم میتوانست با غیرت خود، حقالناس را به صاحبش برگرداند.
اغراق در برخی سکانسها ضعف دیگر روز بلوا است که تنها به واسطه سانتیمانتالیسم میخواهد مخاطب را تحت تأثیر قرار دهد. بهترین مثال برای این ادعا، سکانس خودسوزی زن در مقابل نهادی است که پول مردم را اختلاس کرده، جدا از اغراق مصنوعی، صحنه آتش گرفتن زن هم در مقایسه با آثار مشابه خارجی بسار ضعیف و ابتدایی است.

به فیلم روز بلوا جدا از محتوا، از لحاظ فنی نیز انتقادهایی وارد است. ابتدا به بازیهای «روز بلوا» میپردازیم. بابک حمیدیان به واسطه کیفیت بالایی که در بازی دارد، هر نقشی را میتواند به نوعی نجات دهد. در این فیلم نیز این اتفاق رخ داد، اما روز بلوا نمیتواند اثری درخشان در کارنامه کاری این بازیگر باشد. بازیهای داریوش ارجمند و لیلا زارع هم چندان چشمگیر نیست، حتی همانگونه که پیشتر گفته شد نقشها به سمت تیپ سوق پیدا کردهاند. محسن کیایی دیگر بازیگر اصلی فیلم که حضورش تنها به یک سکانس خلاصه میشود از عهده این نقش کوتاه برآمده، هرچند شخصیتپردازی کاراکتر درست نیست.
درباره کارگردانی بهروز شعیبی باید گفت، به واسطه میزانسنها و دکوپاژ میتوان نمره متوسط به او داد، چون این سینماگر فضاسازی را میشناسد، به ویژه در سکانسی که ما گذر بابک حمیدیان را از میان شترها میبینیم زیبایی بصری خوبی را در روز بلوا شاهد هستیم. درباره موسیقی کارن همایونفر و تدوین فرزاد هوتهم هم در این فیلم نقدهایی وارد است، چون موسیقی به آن اندازه پررنگ نیست که به درام فیلم کمک کند و در تدوین، ضرب آهنگ فیلم نیز مناسب نیست. در کنار این دو نکته باید به فیلمبرداری روز بلوا نمره خوبی داد که این امر هم تا حدی نشئت گرفته از همان میزانسنهایی است که پیشتر به آن اشاره شد.
در انتها باید گفت «روز بلوا» به نسبت دیگر آثار شعیبی کاری متوسط است، ضعفها زمانی بیشتر دیده میشود که از بهروز شعیبی آثاری قوی چون «سیانور» و «دهلیز» را دیدهایم، کارهایی که انتظارات مخاطب را از این کارگردان جوان بالا برده است، لذا فیلم روز بلوا در پرونده کاری شعیبی با ارفاق اثری متوسط محسوب میشود.
به قلم داوود کنشلو
انتهای پیام